English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7818 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
big ticket U گران قیمت
high value U گران قیمت
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
quantity theory of money U حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
sacred places U جاهای مقدس
shoaly U دارای جاهای کم اب
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
scaling ladder U نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
balaam U موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
privilege cab U درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
occasional licence U پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
globetrotter U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
globetrotters U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
let us play U بازی کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us say U فرض کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
redliner U خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
costlier U گران
costliest U گران
overpriced U گران
costly U گران
at a great penny worth U گران
pricey U گران
sumptuous U گران
heavier U گران
heavies U گران
dearly U گران
onerous U گران
heaviest U گران
heavy U گران
dear U گران
dears U گران
expensive U گران
dearer U گران
dearest U گران
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
high interest U بهره گران
high priced U گران بها
priceless U بسیار گران
massively U گران کوه
natatores U شنا گران
valuable U گران بها
deluxe U مجلل گران
dear bought U گران خرید
massive U گران کوه
high money U پول گران
endears U گران کردن
highs U سخت گران
dears U گران کردن
stingy U گران کیسه
to sell dearly U گران فروختن
overpriced <adj.> U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
be too dear U گران بودن
endear U گران کردن
endeared U گران کردن
dearest U گران کردن
dearer U گران کردن
highest U سخت گران
dear U گران کردن
high U سخت گران
expensively U گران بها
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
It is too expensive. خیلی گران است.
highs U وافر گران گزاف
highest U وافر گران گزاف
viscosity U قوام گران روی
overburden U گران بار شدن
prohibitory U گران جلوگیری کننده
not too expensive U خیلی گران نباشد.
prohibitive U گران جلوگیری کننده
This is really expensive ! U این چه گران است !
high U وافر گران گزاف
dear bought U گران تمام شده
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
exclusive U منحصر بفرد گران
worth a kings ransom U بسیار گران بها
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
pipe U معمولا
as a rule U معمولا
piped U معمولا
ordinarily U معمولا"
usually U معمولا
normally U معمولا"
in an ordinary way U معمولا
generally U معمولا
usu U معمولا
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
one for one U معمولا اسمبلر
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
phosphor U معمولا اشعه الکترونی
as a rule <idiom> U معمولا ،طبق عادت
normally open contact U اتصال معمولا باز
at large U به طور کلی [معمولا]
four address instruction U معمولا: محل دو عملوند
applications U معمولا به صورت نوشته
application U معمولا به صورت نوشته
halt U معمولا با روشهای خارجی
halted U معمولا با روشهای خارجی
halts U معمولا با روشهای خارجی
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
bezant U پولک گردی که معمولا از طلااست
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
to pass go orrun current U معمولا مورد قبول واقع شدن
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1گردش علمی
1من تعطیلات را به گردش میروم.شما چطور؟
1preppy
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1after all
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com